۱۳۸۷۰۸۲۵

نشونه‌ها


فلاش فيكشن

(دوره‌ي جديد، شمارۀ چهار)



تكه‌ي نونِ لواش كه از دستم افتاد پايين، خم شدم برش دارم و بذارمش يه گوشه كه تو يه نيگا، متوجه‌ي دو خطِ بودنِ اوتويِ شلوارم شدم. با خودم گفتم خوب شد قبل از رفتنِ سرِ كار، ديدمش. تو آسانسور به اين فكر مي‌كردم كه چطور بعضي وقتها، بعضي چيزايِ كوچيك و پيشِ‌پا افتاده، مي‌تونن نشونه‌ي چيزايِ بزرگتر و مهم‌تر از خودشون باشن. يادم باشه يه وقتِ دكترِ چِشم واسه‌ي مامان بگيرم. مدتهاس كه مي‌گه دوتا مي‌بينه.


۲ نظر:

ناشناس گفت...

البته خیلی وقتها ما متوجه ی این نشونه های کوچیک نمی شیم و راحت از کنارشون رد می شیم بعضی وقتها هم با گذر زمان و مرور خا طرات اونها رو پیدا می کنیم.

ناشناس گفت...

این کارت رو در مجموع دوست دارم.تو فلاش فیکشنهات از این خوشم اومد.