نوشتن مانند آن ماتادور ماهری است که مدام دارد جاخالی میدهد و تو آن گاو خشمگینی که یا هوا را می شکافی یا با سر میروی توی دیوار چوبی میدان گاوبازی.
فلاش فيكشن
(دورهي جديد، شمارۀ پنج)
موفق شدیم.
درختها را با پلاکهایی آبی شمارهگذاری کردیم.
حالا دیگر آنها گُم نمیشوند.
با این کار مدرن محسوب میشویم.